Post
9195
از: مگ گافی
محرمانه
به: کنسول اصفهان
1357-08-25- 1978-11-16
متن سند
کنسولگری آمریکا اصفهان ایران محرمانه 16 نوامبر 1978 25 آبان 1357
شرکت کنندگان: سرتیپ مصطفی مصطفایی ٬ رئیس پلیس اصفهان ٬ سرتیپ ابوالفضل تقوی ٬ رئیس ساواک اصفهان ٬ سرهنگ دارابی ٬ رئیس اداره حکومت نظامی ایران دیوید سی. مگ گافی ٬ کنسول اصفهان یادداشت مکالمات
تاریخ و محل: 15 نوامبر ٬1978
محل سکونت سرهنگ مصطفایی ٬ اداره سرهنگ دارابی
موضوع: تهدیدات علیه آمریکایی ها از جانب ناراضیان "زیر زمینی"
ژنرال مصطفایی به سختی مریض بوده است و با بردن دسته گل و آرزوی سلامتی به عیادتش رفتم٬ و ژنرال تقوی را آنجا یافتم٬ در خلال صحبت٬ ژنرال تقوی از من درباره حدود و موفقیت برنامه ام در خصوص توضیح خلاصه در مورد امنیت شخصی به کارمندان شرکت های آمریکایی (USC) سؤال نمود.
به او اطلاع دادم که تا حدودی موفقیت آمیز بوده است و کماکان ادامه خواهد یافت. ژنرال مصطفایی که در تماس با قضایا نبوده است٬ از او پرسید که چرا او حال اینقدر نگران موضوع است. ژنرال تقوی که دستپاچه به نظر می رسید٬ پس از مدتی گفت که این امر را به طور غیر رسمی می گوید٬ و باید بین دوستان بماند و نمی خواهد که نزد مقامات قانون نظامی درز کند. هم من و هم مصطفایی به او اطمینان دادیم که محرمانه خواهد ماند. ژنرال تقوی آنگاه گفت: توفیق حکومت نظامی در به حداقل رسانیدن تظاهرات عمومی ممکن است که افراد و گروه های کوچک را به سوی زیرزمینی شدن بکشاند. پس از سخنرانی مفصلی درباره "خطر کمونیسم" به خصوص آنجا که مـربوط بـه گـروه های تروریست شناخته شده می شود٬ او اظهار داشت که هیچ مدرکی دال بر ارتباط فیما بین آن گروه ها و اشخاصی که او و اینک از کارشان نگران بود وجود ندارد. هراس او از این امر بود که ممکن است تاکتیک آنها مشابه باشد و به سرعت نیروهایشان را به هم پیوند داده٬ در خصوص مهارت ها٬ اسلحه و آموزش دست به دست هم بدهند. او تشریح کرد که شنیده شده که برخی افراطیون با مأیوس شدن از مجاز شدن تظاهرات عمومی درباره قتل صحبت می کرده اند. او از ناتوانی خود برای وادار ساختن آقای حقدان ٬استاندار٬ به عمل به احتیاط شکوه کرد و اظهار داشت که او و دیگر افسران ارشد دست به اقدامات احتیاطی فوق امنیتی زده اند (این موضوع مبین تلفن های قبلی او بود که درباره امنیت من با من حرف بزند)٬ او اینک تا حدودی هراسان بود که افراطیون با نیافتن هدف های ایرانی ممکن است تیرشان را به طرف آمریکایی ها نشانه روند٬ آمریکاییانی که هنوز احتیاط های معمولی را رعایت نمی کنند. او هیچ دلیلی برای ارایه چنین تهدیدهایی٬ به جز هراس خودش٬ ندارد و همقطاران او در کمیته امنیت اصفهان با ارزیابی او در مورد تهدیدها مخالفند. اما هراس او به جای خود باقی است.قول دادم که درحد توان خود٬ بی آنکه اسم او را فاش کنم٬ به آمریکاییها ضرورت احتیاط های امنیتی شخصی را یادآور شوم٬ ولی با هم در مورد مؤثر نبودن هشدارهای من هم عقیده شدیم.
تذکر: ژنرال تقوی تا این تاریخ اندیشه هایش را با من در میان نگذاشته بود و خود را محدود به توضیح اخبار وقایع کاملا دانسته شده کرده بود. در این مورد به خصوص٬ ژنرال مصطفایی این اظهارات را از او بیرون کشید در حالی که من اشاره ای مبنی بر ترک محل را نادیده گرفتم. از آنجا که ژنرال مصطفایی باید به زودی کارش را از سر گیرد و به محل کارش در کمیته امنیت برگردد٬ ژنرال تقوی آشکارا احساس نیاز برای تشویق مصطفایی را به نگه داشتن زبانش در حضور من ابراز کرد.
تذکر دیگر: هشدارهایی به تعداد زیادی از کارمندان شرکت های آمریکایی داده ام و باید درجه تأثیر ایـن هشدارها را دریافت کنم.. بعدازظهر همان روز با سرهنگ دارابی ملاقات کردم. درباره ارزیابی تهدید آمریکاییان در اصفهان از او سؤال کردم. اظهار داشت که افزایشی در نوع تهدید وجود نداشته اما خواست اطمینان حاصل کند که آمریکایی ها سر در پیش گیرند و هر گونه رویداد سوءظن برانگیز فورا به او گزارش شود. این امر چیزی با آنچه قبل گفته است٬ تفاوتی نداشت اما مؤکد به نظر می رسید.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!