در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

اسناد مشابه

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره 9

اظهار نظرهایی درباره ایران معاصر (پس از انقلاب)

موضوع سند

اظهار نظرهایی درباره ایران معاصر (پس از انقلاب)
مشخصات ارسال سند

از: ماروین زونیس شیگاگو

گزارش سیاسی

به: والتر ال. کاتلر سفیر و وزیر مختار آلن ونت

1358-03-04- 1979-05-25

متن سند



 

اظهار نظرهایی درباره ایران معاصر ٬


تهیه شده برای والتر ال. کاتلر سفیر و وزیر مختار آلن ونت
ماروین زونیس شیگاگو

25 می 1979 4 خرداد 135

موضوع: اظهار نظرهایی درباره ایران معاصر (پس از انقلاب)

مطالب زیر فهرستی از دیدگاه هایی است درباره اوضاع سیاسی کنونی در ایران که ظاهرا موضوعات مداوی را در زندگی سیاسی ایران مورد تأکید قرار می دهد. در حالی که آشوب کنونی در ایران را به نحو متناسبی انقلابی تشخیص داده است، این انقلاب، انقلابی است که از خصوصیات ویژه تاریخ، سیاست فرهنگ و شخصیت ایران ناشی می شود.


1- آیت اللّه خمینی و شاه محمدرضا پهلوی هر دو همان سبک رهبری سیاسی را از خود نشان می دهند. ماهیت آنها را می توان مبتذل، خنک و بیمزه و خودکام توصیف کرد.


2- آیت اللّه اصرار دارد همان بخش هایی از زندگی عمومی ایران را که شاه اصرار داشت، تحت کنترل مستقیم قرار دهد. و در مواردی از قبیل : امنیت رسانه های گروهی، امور خارجه و درآمد نفت دخالت کند. بقیه امور مربوط به زندگی عمومی در ایران از قبیل رشد اقتصادی و برنامه ریزی به حکومت یا شورایی از روحانیون مانند قوه مقننه جدید واگذار شده است.


3- در جریان تمامی دوران فعالیت های شدید انقلابی، به فرض از اولین اغتشاشات در قم در 8 ژانویه 1978، انقلابیون ایران تقریباً 1978 تا عزیمت شاه در 16 ژانویه 1979، انقلابیون ایران تقریبا هیچ گونه خشونتی برای تحقق هدف هایشان نشان ندادند. دویست سال اخیر تاریخ ایران الگوی مشابهی را نشان می دهد. خشونت های سازمان یافته و تظاهرات وسیع خشن، مورد اجتناب است. بدین ترتیب مثلاً در جریان تمامی دوران انقلاب مشروطه سال های 1905 تا 1907، تقریبا کسی جان خود را از دست نداد. کودتای رضاخان در سال 1921 نیز تقریبا بدون خونریزی انجام گرفت. سرنگون شدن مصدق با به کار بردن زور ولی با خشونت بسیار کمی انجام گرفت. به کار بردن خشونت جمعی به وسیله رژیم در مقابل مردم ابتدا در اغتشاشات خرداد 1342 نشان داده شد و سپس در جریان سال 1978، این سنت نقض شد.




چند پیامد را می توان مشخص کرد:


(الف)- میل به انتقام از جانب خمینی و پیروانش علیه رژیم سابق انگیزه شدیدتری به دست آورد. بدون شک سنتی از بیرحمی انفرادی در ایران وجود داشته است. این سنت در نتیجه خشم بر سر به کار بردن خشونت از سوی رژیم تقویت شده است.


(ب)- عدم موفقیت انقلاب در احراز قدرت از طریق به کار بردن خشونت، رژیم جدید را از وسایل مادی و جسمی مقابله با مخالفان داخلی و شکست دادن آنها محروم کرده است. انحصار نیروی فیزیکی وجود ندارد و احتمال به دست آوردن این نیروی انحصاری برای آینده قابل پیش بینی، بسیار کم است.


(ج)- از سوی دیگر درس های تاریخ (هرچند ممکن است ضعیف باشند) القا می کند که برای جنگ داخلی امکان کمی وجود دارد. مردم ایران برای به دست گرفتن اسلحه و با توجه به همه پیامدهای خونین آن، بسیار بی میل هستند.


4- معذالک به هیچ وجه نمی توان دستخوش این تصور شد که خشمی که در جریان انقلاب تا این اندازه آشکار بود، ته کشیده است. بلکه بالعکس این خشم که باعث شد مردم در مقابل رژیم و پشتیبان های آن از جمله ایالات متحده، متحد شوند، هنوز حاکم است و می توان انتظار داشت که در ماه های آینده به اشکال مختلفی بیان شود.


5- یکی از شکل های تظاهر این خشم نفرت از بیگانگان است. ایرانیان همواره ارتباط دوگانه ای نسبت به بیگانگان داشته اند؛ اول اینکه حاضر بوده اند از آنها اقتباس و تقلید کنند، در عین حال بر اصل حفظ «صفا و خلوص فرهنگ ایران اصرار داشته اند. سال های اخیر رشد ایران نسبت به این «صفا و خلوص» سختگیر بوده اند و یک احساس تجدید شده شکنندگی اصالت فرهنگی ایران به وجود آمده است. از بسیاری جهات این انقلاب را می توان به نحو سودمندی، نه صرفا به عنوان یک پدیده مذهبی، بلکه به عنوان یک بیان گوشخراش هویت فرهنگی ایران درک کرد.


6- در حالی که انقلاب از لحاظ عوامل اصلی ممکن است مذهبی نبوده باشد، معذالک این انقلاب از سوی نهادهای مذهبی و روحانیون وفادار به آیت اللّه خمینی به دست گرفته شده است. این گروه ها کشور را در جهتی سوق می دهند که خودشان آن را از لحاظ بنیادی، اسلامی نامیده اند. در این فرایند، بیشتر قوانینی را که در دهه گذشته ترقی خواهانه بوده اند، واپس می زنند. در این فرایند فرمانروایان جدید عملاً تمامی طبقات متوسط و بالا را از خود بیگانه ساخته یا رنجانده اند و اینها شامل قشرهای تحصیلکرده غربگرا و غیر مذهبی ایران هستند.


7- در این گروه ها کارفرمایان بزرگ نیز گنجانده شده اند. بیگانه شدن آنها و بی ثباتی نظام جاری و نظام سیاسی به تفریق مداوم اقتصاد ایران و احتمال کم از سرگرفتن فعالیت اقتصادی از جانب بخش خصوصی کمک کرده است. بیکاری وسیع و سختی های فزاینده اقتصادی، همه گیر شده است، که خود باعث نا آرامی های اضافی سیاسی می گردد.


8- از سوی دیگر احتمال اینکه حکومت، خود در تجدید فعالیت اقتصادی موفقیت داشته باشد بسیار محدود است، با توجه به اینکه هرج و مرج بوروکراتیک و سیاسی حکمفرما است. علاوه بر این دستگاه دیوان سالاری مزاحمت و هدر دهنده و نوکر مآب و بدون صلاحیت برای از سر گرفتن فعالیت های اقتصادی زمینه عقب نشینی مناسبی را فراهم نمی کند.




9- در نتیجه ایران برای حفظ ثبات سیاسی خود بیش از هر زمان دیگری به نفت متکی خواهد بود. فشار برای افزایش قیمت بین المللی نفت شدید خواهد بود. تا مرحله ای که قیمت ها به نحو مداوم رو به افزایش است، تولید نیاز به افزایش نخواهد داشت؛ ولی در صورتی که نرخ افزایش قیمت کندی پیدا کند، فشارهای بهتری برای افزایش تولید محسوس خواهد بود. نتیجه آن خواهد بود که دشواری های سیاسی با کارگران نفت افزایش یابد و رژیم را هر چه بیشتر و سریعتر با نیاز به تکنسین های خارجی برای اداره میدان های نفتی مواجه سازد.


10- بدین ترتیب دشواری ها در تجدید سازمان نیروهای مسلح به عنوان یک نیروی امنیتی مؤثر، هر چه بیشتر مبرم و ضروری خواهد شد. همه نشانه ها به لزوم اضافه شدن هر چه بیشتر کاربرد زور، به جاذبه آیت اللّه خمینی برای کنترل آنچه که احتمالاً به صورت یک هرج و مرج بزرگتر سیاسی در خواهد آمد، اشاره می کند.




منبع: اسناد لانه جاسوسی - جلد 2 - کتاب 2 - صفحه 194
تصاویر سند